بدن، یک پدیده ی خودکار و هر لحظه واصل و مرتبط به تمام کائنات و قوانین آن است ولی ذهن پدیده ای اکتسابی است و بیشتر شبیه یک ماشین مکانیکی کار میکند.
تمام سلول های بدن و دستگاه های پیچیده و دقیق آن ساخته ی طبیعت بوده و هیچ مخلوق و اختراع بشری نمی تواند مثل آن را پدیدآورد. به همین علت رفع احتیاجات جسمانی مانند غذا، آب و هوا را باید به خودِ بدن واگذار کنیم. یک بدن سالم میتواند احتیاجات خویش را با منطق ِغریزه ی خود به صورت احساس تشنگی ،گرسنگی ،میل به غذایی خاص و میل به حرکت، به ما اعلام کند. در این شرایط ما فقط باید به خواسته های او جواب دهیم.
با احتیاجات بدن نباید با موضع شک و تردید و جایگاه نصفه و نیمه رفتار کرد، در غیر این صورت ناخالصیهای ذهنِ خود را به آن تزریق و بیمارش میکنیم مثلاً بدن در این لحظه غذا می خواهد یا نمی خواهد، در این لحظه باید بخوابد یا بیدار باشد، نیاز به میوه دارد یا باید آب بنوشد و .... .
وقتی ذهن خود را صاف و سبک و جسم را خالی و پالایش کنید، صدا و درخواستِ غریزی بدن را محکم و قاطع می شنوید. وقتی بتوانید شک، تردید و احساس چه کنم چه نکنم را کنار بگذارید، سلامتی و اقتدارِ جسم را به دست خواهید آورد. زمانی که کارکرد اندام ها و دستگاه های بدن با نظام کائنات و جهان بیرون یکی شد، ذهن نیز در چرخه ی درست و موازی با بدن قرار می گیرد.