داستان بهبودی غزال جهانگیری (به قلم خودشان)، بهبود یافته از بیماری لوپوس
📝خلاصه ای از نوشته ی ایشان:
از بچگی تا نوجوانی زیاد ورزش میکردم.در روز حدود 8-7 ساعت بسکتبال بازی میکردم عضو تیم امید شهرمان منتخب مدارس و ذوب آهن بودم.از زمانیکه ورزش را رها کردم بیماریها به سراغم آمدند ،ابتدا اضافه وزن بالا و بعد به دنبال آن بیماریهای گوارشی به سراغم آمدند و هر چه پیشتر میرفتم بیمارتر میشدم از نوعی به نوع دیگر...
بعد از ازدواج و در زمان بارداری بیماریها شدت گرفت طوریکه دیابت و کم کاری تیروئید را متوجه شدم و اولین فرزندم را در ماه 5 بارداری از دست دادم.
اوج بیماریها در زمان بارداری سوم بود که در ماه 5 بدنم به شدت ورم کردو فشار خونم خیلی بالا رفت(10/16)وتمام پوست بدنم را راش فرا گرفت.
در بیمارستان بستری شدم و پس از انجام چندین سری آزمایش (جواب آخرین آزمایشم هنوز آماده نبود)با رضایت خودم از بیمارستان مرخص شدم.روانه مطب پزشک زنانم شدم و ایشون بدون اینکه نتیجه آزمایش آخر را ملاحظه کنندتشخیص سرخجه دادند و بیهوده یک هفته در اتاقم قرنطینه بودم تا فرزند 18ماه ،من مبتلا نشود ..بعد از یک هفته آنقدر غدد لنفاوی من ورم کرده بود که حتی توان نفس کشیدن نداشتم...
پس از یک هفته از بیمارستان مرخص شدم و با تحمل مشقت فراوان تا ماه نهم بارداری پیش رفتم ودر نهایت یک هفته قبل از تاریخ زایمان فرزندم را از دست دادم و معجزه زندگی من پسر عزیزم سپهر است که در زمان بارداری دوم نا خود آگاه خام گیاه خوار بودم.
از زمان تشخیص لوپوس 11 ماه میگذشت که من با سبک زندگی با تغذیه طبیعی اشنا شدم و تصمیم گرفتم که وزن بالا(105کیلو) و فشار خون بالا(11/15)را با این روش درمان کنم.
خام گیاه خواری را شروع کردم و خیلی زود وزن کم کردم و فشار خونم پایین اومد و هر بار که به پزشک مراجعه میکردم داروهای من کم میشد.
پس از 11 ماه خام گیاه خواری 40 کیلو وزن کم کردم و فشار خونم 7/11 و از داروهای ذکر شده هیچ کدام را مصرف نمیکنم و دقیقا” جمله قطعا”6 ماه آینده به طور کامل خوب خواهید شد به حقیقت پیوست.
از نظر روحی و جسمی هیچ گونه مشکلی ندارم.من که قدرت راه رفتن به دلیل ورم زیاد پاها را نداشتم دوباره ورزش میکنم.پزشکان روماتولوژی به من گفته بودند که در معرض آفتاب قرار نگیر و من در خانه هم کرم ضد آفتاب میزدم ولی هم اکنون از خانه بیرون رفته و روزی چند بار در مسیر رفت و آمد به محل کار زیر نور آفتاب قدم میزنم و با خود میگویم که ،...
آسوده باش ،طبیعت به تو آسیب نمیزنه،...
